نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عاشق تنها

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط یاسی در 23:45 | |







مجنون عشق

عشق دارد نالـــه هایِ بی قــــرار عشق دارد قصـه هایِ بیشمار

عشق دارد دردهــــــا و غصـــه ها عشق دارد حالت رنجـــور و زار

خوش بحال آنکه در عشـقش رسـد عشق دارد لذتی از هــــــرکنار

آنکه ازعشقش به دور اُفتاده است می کشد درد و نمــاید گریه زار

آن یکـی را، عشق؛ شادی میــدهد وان دگررا،گـریه های بی شمار

عشق: تکمــیل حـیات و زندگیست عشق: آدم را نمــــــاید با وقار

عشق: دریاییست؛ از "آب حـــیات" عاشقان نوشند آب خوشگـــوار

آری آری! عشق؛ عاشـــق را سزد همچــو منصور حلاج بر پای دار

عشق باشـــــــــــد جاودانه بالمثل قصه ی فـرهاد و شیرین یادگار

کی توانم "عشق" را تعــــریف کرد چون صفات عشق باشد بی شمار

خوش به حال آنکه چون "سائس" چشد

لذت عشق اش چــــــــــنین در نوبهــار

..........................................................................................................

مفهوم عشق به طور کلی عبارتست از هر گونه سعی و کوشش برای

رسیدن به خوبی و سعادت که بالاترین هدف است . اما در مورد کسانیکه از

راههای گوناگون مثل تحصیل ، پول ، ورزش،فلسفه و ... بدنبال این هدف

 میروند کلمه عشق بکاربرده نمیشود و کسی اینگونه افراد را عاشق نمیداند

و فقط در مورد عده معدودی که از راه مخصوصی بدنبال آن هستند نام کلی

عشق بکار برده میشود. 
بعضیها میگویند : کسانیکه در جستجوی نیمه دیگر خود هستند

عاشق میباشند اما هدف عشق نه نیمه است و نه تمامی ، اگر این

 نیمه و تمام در عین حال خوب نباشد ، مگر نه اینست که مردم با رضا

و رغبت به بریدن دست و پای خود تن در میدهند وقتیکه این دست و پا که

اعضای بدن هستند فاسد و مضر شده باشند . پس صحیح نیست که

بگوییم هر کسی در جستجوی آن چیزیست که متعلق به خودش

 میباشد مگر اینکه در عین حال معتقد باشیم که فقط خوبی است که متعلق به

 ما و خویش ماست . بنابراین آنچه مردم دوستش دارند جزخوب چیزی دیگر

نمیباشد و بشر میخواهد برای همیشه مالک خوبی باشد و آنرا بدست آورد ،

 بطور خلاصه عشق عبارتست از اشتیاق به دارا شدن خوبی برای همیشه ،

برای ابدی شدن عشق باید زیبایی و خوبی را تولید کرد خواه جسما" و

خواه روحا" بنابر این بشر بدنبال زیبایی میگردد تا بتواند در او تولید کند و ابتدا

فریفته زیبایی ظاهری میشود و فقط به یک زیبا دل میبندد و ازین دلبستگی

افکار و اندیشه های زیبایی در او بوجود میاید و سپس متوجه میشود که

زیبایی ظاهری یک فرد با دیگری یکیست وبنابراین اگر قرار باشد که بدنبال ظاهر

باشد علت ندارد که یکی را بر دیگری ترجیح دهد و با این دریافت عاشق تمام

کسانیکه زیبا هستند میشود ودیگر عاشق 1 نفر نیست ، زیرا یکی در نظر او

کوچک و بی معنی جلوه میکند ، سپس متوجه زیبایی روح میشود و آنرا بمراتب

بالاتر از زیبایی بدن خواهد شمرد. در این مرحله اگر کسی پیدا شود که روحی زیبا

در عین به بهره بودن از زیبایی جسم داشته باشد دل در او خواهد بست و

 دائم متوجه افکارش میشود و بدین ترتیب به مرحله ای خواهد رسید که زیبایی

عوالم معنوی و کوششهای اخلاقی را روءیت میکند . کسیکه زیبایی را طی این

مراحل تجربه کند به زیبایی همیشگی و مطلق خواهد رسید و به اعتقاد افلاطون

 عشق رهبریست که ما را به سمت این زیبایی هدایت میکند و ازین جهت قابل ستایش است


 
 

[+] نوشته شده توسط یاسی در 23:19 | |







عاشقونه



  آرزوهــــا …

برگی از دفتر شعر مریم حیدرزاده
 
http://persian-star.net/1391/8/15/arezoha.jpg

کاش وقتی زندگی فرصت دهد
گاهی از پروانه‌ها یادی کنیم....
کاش بخشی از زمان خویش را
وقف قسمت کردن شادی کنیم

کاش وقتی آسمان بارانی است
از زلال چشم‌هایش تر شویم

کاش دلتنگ شقایق‌ها شویم
به نگاه سُرخشان عادت کنیم

کاش شب وقتی که تنها می‌شویم
با خدای یاس‌ها خلوت کنیم

کاش گاهی در مسیر زندگی
باری از دوش نگاهی کم کنیم

فاصله‌های میان خویش را
با خطوط دوستی مبهم کنیم

کاش مثل آب، مثل چشمه‌ سار
گونه نیلوفری را تر کنیم

ما همه روزی از اینجا می‌رویم
کاش این پرواز را باور کنیم

کاش با حرفی که چندان سبز نیست
قلب‌های نقره‌ای را نشکنیم

کاش هر شب با دو جرعه نور ماه
چشم‌های خفته را رنگی زنیم

کاش بین ساکنان شهر عشق
ردپای خویش را پیدا کنیم

کاش رسم دوستی را ساده‌تر
مهربان‌تر، آسمانی‌تر کنیم

کاش اشکی قلبمان را بشکند
با نگاه خسته‌ای ویران شویم

کاش وقتی آرزویی می‌کنیم
از دل شفافمان هم رد شود

مرغ آمین هم از آنجا بگذرد
حرف‌های قلبمان را بشنود



[+] نوشته شده توسط یاسی در 22:36 | |



صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد